- راه پیمایی
- عمل راه پیما پیاده روی
معنی راه پیمایی - جستجوی لغت در جدول جو
- راه پیمایی
- پیاده روی، گردش پیاده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تضاهرات
عمل باده پیما شرابخواری میخواری
باده نوشی، شراب خوری
ماه چهری
آنکه به راهی می رود، رونده، مسافر، تندرو، کنایه از اسب یا استر تندرو
маршировать
marschieren
марширувати
maszerować
marcheren
मार्च करना
เดินขบวน
মিছিল করা
مارچ کرنا